ترمهترمه، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

ترمه دخملی آسمانی

18 ماهگیت مبارک

سلام نازنین مامان نازنینم روزها  تند تند از پی هم میگذرن و تو بزرگ و بزرگتر میشی  و روز به روز من و بابایی رو خوشبخت تر از قبل میکنی دلبرم ماهگیت مبارک  دختر نازنینم چقدر داشتن گلی مثه تو شیرین وچقدر شنیدن صدای خنده های تو دلنشینه هیجده ماه از بهترین روز دنیا میگذره و تو هر روز شیطونیات بیشتر و بیشتر میشه     بعضی از کلماتی که میگی : نی نی نانا (همون رقصیدن خودمون که با حرکت دست هم نشون میدی )  آب بیده baby dog نا (ناز کردن ) بییم (بریم ) ماما لاله نیس (نیست) تاد (افتاد) دَ (وقتی میخوایی لباس یا کفشتو در...
30 بهمن 1392

سفر به چابهار

سلام به نفس مامانی دخملی جون اولین سفر به دریا رو با سفر به چابهار شروع کرد یه سفر کوتاه دو روزه بود که با وجود تو کلی خوش گذشت   دریای زیبای عمان ترمه به همراه پدرجون این جاده ی بسیار زیبا ی تپه های گِل فشان بود تپه های گِل فشان  روستای تاریخی تیس عزیز دلم اول ترسیده بودی و موج که میزد و آب میومد روی پات گریه میکردی   این خرچنگ کوچولو هم رفته بود توی یه صدف کوچیکتر از خودش مثلا قائم شده بود     ...
30 بهمن 1392

یه روز برفی با ترمه جون

  چون هوا خیلی خیلی سرد بود هیچکی حال و حوصله ی درست کردن آدم برفی نداشت   همه منتظر بودیم تا آشی که زندایی جون تدارک دیده  بود زودتر جا بیفته تا بخوریم و گرم شیم     ...
30 بهمن 1392
1